محمّد بن محمّد بن یحیی بن اسماعیل بن عباس ، معروف به ابوالوفای بوزجانی، ریاضیدان و اخترشناس سدهی چهارم هجری قمری در اول رمضان 328 در بوزجان (تربت جام امروزی)، در مرز خراسان و افغانستان زاده شد. مقدمات ریاضیات زمان را، همانجا، نزد دایی و عمویش فرا گرفت. در سن 20 سالگی به بغداد رفت و نزد اساتید مختلفی به تحصیل خود ادامه داد. وی پس از مدتی به یکی از دانشمندان مشهور زمان خود تبدیل شد و با دانشمندان همعصر خود، مکاتبات علمی داشت.به عنوان مثال:وقتی ابوریحان در خوارزم بود، برای رصد همزمان گرفتگی ماه، با بوزجانی که در بغداد بود، قرار گذاشتند تا نتیجهی دو رصد که در دو نقطهی مختلف انجام می گرفت را با هم مقایسه کنند. ابوالوفا بر بسیاری از آثار پیشینیان (ایرانی و یونانی) مثل "مقدمات" اقلیدس، "جبر و مقابله" خوارزمی، "جبر" دیوفانت، "مجسطی" بطلمیوس و غیره تفسیر نوشت. خود نیز ابتکارات و نوآوریهای بسیاری در هندسه و مثلثات دارد. سرانجام وی در سوم رجب 388 در بغداد درگذشت.
آن چه که در آثار ابوالوفا جلب توجه میکند توجه خاص او به کاربرد آثارش است. به طور مثال وی در کتاب حساب عملی خود، دو بخش اول را به بحثهای نظری اختصاص میدهد و سپس، از بخش سوم تا هفتم، تلفیقی از ریاضیات نظری و کاربردی را مطرح میکند. دو کتاب دیگر بوزجانی به نام های :"آن چه از علم حساب مورد نیاز کاتبان و حسابگران است" و "آن چه از اعمال هندسی مورد نیاز صنعتگران است"، نمونههای مشخصی از نوع کاربردی ریاضیات این دوره است. بوزجانی در کتاب اعمال هندسی خود به شکلهای فضایی هم می پردازد و به خصوص دربارهی رسم شکل روی کره و ساختن چند وجهیهای منتظم و نیمهمنتظم، مسألههای متعددی را حل میکند. در ضمن شکلهای زینتی هندسی را هم که در گلدوزی، قالیبافی و کاشیکاری، کاربرد دارند،فراموش نمیکند.
جرج سارتن(مورخ مشهور)نیمه ی دوم سدهی دهم میلادی (نیمهی دوم سدهی چهارم قمری) را "عصر ابوالوفا" مینامد. در این دوره، اروپا دچار پراکندگی، کشمکش و زد و خوردهای قومی بود. اروپایی که نظام ارباب رعیتی از یک طرف و تسلط آموزشهای کلیسا از طرف دیگر،راه را بر هرگونه پیشرفت دانش بسته بود .
در شرق،حکومت خلیفه ی بغداد دچار ضعف و تزلزل شده بود و مردم در فقر و نگرانی به سر می بردند.چین،هند و ژاپن نیز در رکود علمی بودند.
در چنین شرایطی، در ایران وضع به گونهای دیگر بود.در زمان تولد ابوالوفا، سامانیان بر خراسان تسلط داشتند که به زبان و ادب فارسی و سنتهای ایرانی علاقمند بودند.به جز این، سامانیان نسبت به مذاهب دیگر سخت گیر نبودند و این، زمینه را برای آرامش دانشمندان و رونق گرفتن دانش فراهم آورد. در این دوره،تعداد دکانهای کتابفروشی افزایش یافت،کتابخانههای بزرگی ساخته شدند و مدرسههایی برای تعلیم دانش پدید آمدند. در این دوره دانشمندان بزرگی نظیر:ابوریحان بیرونی و ابنسینا میزیستهاند. ریاضیدانان ایرانی در این دوره، تنها مترجمان و مفسران ریاضیات یونانی نبودند، بلکه خود یک دورهی کامل از تکامل ریاضیات را شکل دادند.